بسم الله الرحمن رحیم قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَنْدَادًا ذَٰلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ ۹ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِنْ فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاءً لِلسَّائِلِينَ ۱۰ ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ ۱۱ فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ
اشتراک گذاری در تلگرام
چشم من غرق تماشای کسی هست که نیست دل من زنده به رویایی کسی هست کی نیست مرغ دل بند سراپای کسی هست که نیست نفسم بند نفس هاي كسي هست كه نيست بي گمان در دل من جاي كسي هست كه نيست دور از عالم غوغا و همه مشغله ها بند در زلف تو و بسته ی این سلسله ها با وجود غم دوری و همه فاصله ها غرق روياي خودش پشت همين پنجره ها شاعري محو تماشاي كسي هست كه نيست. سردی هجر تو هر لحظه سرایت میکرد این دل غمزده با دوریت عادت میکرد عقل بیدار من از کرده ندامت میکرد کوچه درکوچه به
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت